چکیده
بامداد سیزدهم دی 1398 مصادف با سوم ژانویه2020، رسانههای جهان خبر غیرمترقبهای را مخابره کردند که قاطبه مردم ایران و جمعیتهای کثیری از سایر ملل منطقه را در بهت و اندوهی ژرف فروبرد، و نگرانی عمیق بسیاری از مقامات سیاسی و امنیتی را حتی در ایالات متحده امریکا برانگیخت. ترور مؤثرترین فرمانده جبههی مبارزه با تروریسم تکفیری در منطقه به دست نیروهای امریکایی و به فرمان مستقیم رئیسجمهور اینکشور، سبب طرح بحثهایی گوناگون از جمله در میان حقوقدانان گردید. از نگاه حقوق بینالملل توسل به زور، ترور یک مقام عالی رتبه نظامی دولتی، نه در میدان نبرد که در سفری رسمی، نه برای ماموریت نظامی بلکه ماموریتی سیاسی به منظور گفتوگو با مقامات رسمی کشور میزبان در راستای کاهش تنشهای منطقهای، چه وصف و ماهیتی میتواند داشته باشد؟ توجیهات ادعایی مقامات امریکایی تا چه اندازه میتواند از قابلیت استماع و اعتبار برخودارباشد؟ پیآمدهای حقوقی بینالمللی حمله امریکا چه میتواند باشد؟ نوشته پیش رو، با توصیف و تحلیل وقایع مرتبط با قضیه و ارزیابی توجیهات مقامات امریکایی که عمدتاً حول مفهوم دفاع مشروع مطرح شده، براساس سنجههای حقوقی بینالمللی، به این نتیجه رسیده است که اقدام دولت امریکا فاقد هرگونه وجاهت حقوقی بوده و مصداق مسلم توسل به زور غیرقانونی مغایر منشور ملل متحد محسوب میشود، همچنین ناقض توافقات دوجانبه امریکا با عراق به ویژه موافقتنامه امنیتی بوده و مطابق مفاد اعلامیه تعریف تجاوز و اساسنامه رم، مصداق عمل تجاوز شناخته میشود و موجبات مسئولیت بینالمللی دولت امریکا و مسئولیت کیفری عوامل دخیل در ارتکاب این اقدام نامشروع را فراهم مینماید..
نوع مقاله : علمی و پژوهشی
نویسنده مصطفی فضائلی دانشیار گروه حقوق بینالملل، دانشکده حقوق، دانشگاه قم